فرهنگی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ صفحات وبلاگ پیوندها لوگو آمار وبلاگ
دستگیری جاسوس آمریکایی ایرانی تبار در ایران بازتاب گسترده دستگیری جاسوس آمریکایی در ایران انتشار خبر دستگیری یک جاسوس آمریکایی وابسته با سازمان جاسوسی آمریکا / سیا / ، از سوی نیروهای امنیتی ایران ، در رسانههای مهم جهان بازتاب گسترده داشت. موضوع مطلب :
دو روز پس از آنکه اعلام شد نیروهای مسلح ایران توانسته اند از طریق حملات سایبری، هواپیمای جاسوسی آر کیو 170 آمریکا را در خاک ایران فرود آورند، برخی مطبوعات سوییس ماموریت این جاسوس آمریکایی برفراز آسمان ایران را فاش کردند. موضوع مطلب : هراس آمریکا از رمزگشایی هواپیمای جاسوسی در ایرانهزینه میلیاردی پروژهای که منجر به تولید RQ-170 پهپاد جاسوسی آمریکا شد میتواند انگیزهای برای درخواست رئیسجمهور این کشور از ایران برای بازگرداندنش باشد اما انگیزه اصلی کاخ سفید از طرح این درخواست قطعا واهمه آنها از رمزگشایی این پهپاد است. پرویز سروری رئیس کمیته امنیت داخلی کمیسیون امنیت ملی مجلس یکشنبه شب در گفتوگو با شبکه خبری العالم گفت که شکستن رمز این هواپیما به نتایجی رسیده و در مرحله نهایی خود قرار دارد. این موضوع که ایران چگونه و از چه طریقی میتواند از اطلاعات نهفته در دل این پهپاد میلیاردی استفاده کند حالا به گمانه اصلی رسانهها و موضوع میزگردهای رسانهای تبدیل شده است و سادهترین تحلیل در همین رسانهها سپردن این پهپاد به روسیه و چین است. این موضوع حالا در رسانهها مطرح میشود که ایران چگونه میتواند از این پهپاد رمز گشایی کند. نیک براون سردبیر نشریه دفاعی جینز به تحلیل این موضوع پرداخته است. براون در این گفتوگو درباره برجستگیهایی که بر دو بال هواپیمای RQ-170 وجود دارد گفته است این هواپیما سلاح حمل نمیکند بلکه از طریق برجستگیهایش اطلاعات کسب شده را به مرکز کنترل خود برمیگرداند. او گفته است ایران کارشناسانی با توانایی فوقالعاده دارد که بدون نیاز به کمکهای بیرونی میتواند پیچیدگیهای این هواپیما را رمزگشایی کند. خودزنی آمریکایی بعد از تمام ضدتبلیغاتی که آمریکا درباره این هواپیما ساخت و به نتیجه نرسید، حالا ایالات متحده در سناریویی جدید خواسته نشان دهد که این هواپیماها دچار نقصی است که میتواند منجر به سقوط آنها در هر جایی از دنیا شود. این در حالی است که خبر شکار پهپاد آمریکایی توسط نیروهای دفاعی ایران تا زمانی که فیلم آن از تلویزیون ما منتشر شد، در سانسور مطلق بود و رسانههای غربی اشاره چندانی به آن نمیکردند. عملیات ادامه دارد لئون پانهتا وزیر دفاع آمریکا در مصاحبه اختصاصی با شبکه خبری فاکس نیوز اعلام کرد که با وجود ازدست دادن یکی از پهپادهای با ارزش و پیچیده آمریکا در خاک ایران، فعالیت مخفیانه هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا بر فراز مرزهای افغانستان و ایران ادامه خواهد داشت. وزیر دفاع آمریکا بدون اظهارنظر مستقیم درباره نوع فعالیت پهپاد RQ-170 در ایران، ادامه داد: ارتش آمریکا هیچ برنامهای برای متوقف کردن عملیاتهای هواپیماهای بدون سرنشین خود در خارج از مرزهای غربی افغانستان ندارد. ادامه واکنشها به هواپیمای جاسوسی بعد از واکنش صریح وزیر دفاع و دستگاه دیپلماسی کشورمان به درخواست باراک اوباما، آیتالله آملی لاریجانی رئیس دستگاه قضا نیز به این درخواست واکنش نشان داده است. او با اشاره به درخواست اوباما رئیسجمهور آمریکا برای بازپسگیری هواپیمای جاسوسی RQ-170 گفت: وقاحت هم حدی دارد و کشوری که به حریم ما تجاوز کرده و کارش بیشتر جنگ جاسوسی است در حال حاضر توقع هم دارد که هواپیما سالم باز پس داده شود و ما خیلی متأسفیم که اینها احساس قلدر مآبی و قدرتمندی میکنند و هر کاری را در هر گوشهای از دنیا دارند انجام میدهند و بعد هم اینچنین توقعاتی دارند و این کار آنها جرم آشکار بینالمللی به شمار میرود و ما حق هر گونه برخورد را براساس موازین قانونی با این حرکت آنها خواهیم داشت لذا باید بازپسگیری هواپیما را از فکر خود بیرون کنند. باراک اوباما در نشستی خبری با نوری مالکی نخستوزیر عراق گفته بود که از ایران درخواست کرده که پهپاد جاسوسی آمریکا را به این کشور برگرداند. موضوع مطلب :
«فاسئل الله الذی اکرمنی بمعرفتکم و معرفة اولیائکم و رزقنی البرائة من اعدائکم ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الآخر? و ان یثبت لی عندکم قدم صدق فی الدنیا و الآخر?»
(زیارت عاشورا)
«و بالجمله یزید فرمان داد تا آن سر مبارک را در طشتی در پیش روی او نهادند و اهل بیت علیه السلام را در پشت سر او نشانیدند تا به سر حسین نگاه نکنند، سید سجاد علیه السلام را چون چشم مبارک بر آن سر مقدس افتاد? بعد از آن هرگز از سر گوسفند غذا میل نفرمود و چون نظر حضرت زینب سلام الله علیها بر آن سر مقدس افتاد? بی طاقت شد و دست برد و گریبان خود را چاک کرد و با صدای حزینی که دلها را مجروح می کرد ندبه آغاز نمود و می گفت یا حسینا و ای حبیب رسول خدا و ای فرزند مکه و مِنا! ای فرزند دلبند فاطمه زهرا و سیده نساء! ای فرزند دختر مصطفی. اهل مجلس آن لعین همگی به گریه درآمدند و یزید خبیث پلید ساکت بود. پس صدای زنی هاشمیه که در خانه یزید بود به نوحه و ندبه بلند شد و می گفت یا حبیباه! یا سید اهلبیناه! یابن محمداه! ای فریاد رس بیوه زنان و پناه یتیمان، ای کشته تیغ اولاد زناکاران، بار دیگر حاضران که آن ندبه را شنیدند? گریستند و یزید بی حیا هیچ ازین کلمات متأثر نشد و چوب خیزرانی طلبید و به دست گرفت و بر دندانهای مبارک آن حضرت می کوفت و اشعاری می گفت که حاصل بعضی از آنها آنکه ای کاش اشیاخ بنی امیه که در جنگ بدر کشته شدند حاضر می بودند و می دیدند که من چگونه انتقام ایشان را از فرزندان قاتلان ایشان کشیدم و خوشحال می شدند و می گفتند ای یزید دستت شل نشود که نیک انتقام کشیدی. چون ابوبرزه اسلمی که حاضر مجلس بود و از پیش یکی از صحابه حضرت رسول بود? نگریست که یزید چوب بر دهان مبارک حضرت حسین علیه السلام می زند گفت: «ای یزید! وای بر تو! آیا دندان حسین را به چوب خیزران می کوبی؟ گواهی می دهم که من دیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دندانهای او را و برادر او حسن(علیه السلام) را می بوسید و می مکید و می فرمود شما دو سید جوانان اهل بهشتید، خدا بکشد کشنده شما را و لعنت کند قاتل شما را و ساخته کند از برای او جهنم را.» یزید از این کلمات در غضب شد و فرمان داد تا او را بر زمین کشیدند و از مجلس بیرون بردند. این وقت جناب زینب دختر امیرالمومنین علیهما السلام برخاست و خطبه خواند که خلاصه آن به فارسی چنین می آید: «حمد و ستایش مختص یزدان پاک است که پروردگار عالمین است و درود و صلوات از برای خواجه لولاک رسول او محمد و آل او صلوات الله علیهم اجمعین است. هر آینه خداوند راست فرموده هنگامی که فرمود ثم کان عاقبة الذین اساؤ السوء أن کذبوا بایات الله و کانوا بها یستهزؤن.» حضرت زینب سلام الله علیها از این آیه مبارکه اشاره فرمود که یزید و اتباع او که سر از فرمان خدای برتافتند و آیات خدا را انکار کردند بازگشت ایشان به آتش دوزخ خواهد بود. آنگاه روی بایزید آورد و فرمود: «هان ای یزید! آیا گمان می کنی که چون زمین و آسمان بر ما تنگ کردی و ما را شهر تا شهر مانند اسیران کوچ دادی از منزلت و مکانت ما کاستی و بر حشمت و کرامت خود افزودی و قربت خود را در حضرت یزدان به زیادت کردی؟ از این جهت آغاز تکبر و تنمر نمودی و بر خویشتن بینی بیفزودی و یکباره شاد و فرحان شدی که مملکت دنیا بر تو گرد آمد و سلطنت ما از بهر تو صافی گشت? نه چنین است ای یزید! عنان بازکش و لختی بخود باش! مگر فراموش کردی فرمایش خدا را که فرموده: «البته گمان نکنند آنانکه کفر ورزیدند که مهلت دادن ما ایشان را بهتر است از برای ایشان همانا مهلت دادیم ایشان را تا بر گناه خود بیفزانید و از برای ایشانست عذابی مهین.» آیا از طریق عدالت است ای پسر طلقا که زنان و کنیزان خود را در پس پرده داری و دختران رسول خدا را چون اسیران شهر به شهر بگردانی؟ همانا پرده حشمت و حرمت ایشان را هتک کردی و ایشان را از پرده برآوردی و در منازل و مناهل به همراهی دشمنان کوچ دادی و مطمح نظر هر نزدیک و دور و وضیع و شریف ساختی? در حالتی که از مردمان و پرستاران ایشان کسی با ایشان نبود. و چگونه امید می رود که نگاهبانی ما کند کسی که جگر آزادگان را بخاید و از دهان بیفکند و گوشتش به خون شهیدان بروید و نمو کند (کنایه از آنکه از فرزند هند جگرخواره چه توقع باید داشت و چه بهره توان یافت) و چگونه درنگ خواهد کرد در دشمنی ما اهل بیت کسی که بعض وکینه ما را از بدر و احد در دل دارد و همیشه به نظر دشمنی ما را نظر کرده? پس بدون آنکه جرم و جریرتی بر خود دانی و بی آنکه امر عظیم شماری شعری بدین شناعت می خوانی: لا هلوا و استهلوا فرحا ثم قالوا یا یزید لا تشل و با چوبی که در دست داری بر دندانهای ابوعبدالله علیه السلام سید جوانان اهل بهشت می زنی? و چرا این بیت را نخوانی و حال آنکه دلهای ما را مجروح و زخمناک کردی و اصل و بیخ ما را بریدی از این جهت که خون ذریه پیغمبر را ریختی و سلسله آل عبدالمطلب را که ستارگان روی زمین اند گسیختی و مشایخ خود را ندا می کنی و گمان داری که ندای تو را می شنوند، و البته زود باشد که به ایشان ملحق شوی و آرزو کنی که شل بودی و گنگ بودی و نمی گفتی آنچه را که گفتی و نمی کردی آنچه را که کردی? لکن آرزو سودی نکند.» آنگاه حق تعالی را خطاب نمود و عرض کرد: «بارالها بگیر حق ما را و انتقام بکش از هر که با ما ستم کرد و نازل گردان غضب خود را بر هر که خون ما ریخت و حامیان ما را کشت.» پس فرمود: «هان ای یزید! قسم به خدا که نشکافتی مگر پوست خود را و نبریدی مگر گوشت خود را، و زود باشد که بر رسول خدای وارد شوی در حالتی که متحمل باشی وِزْر ریختن ذریه او را و هتک حرمت عترت او را در هنگامی که حق تعالی جمع می کند پراکندگی ایشان را و می گیرد حق ایشان را. و گمان مبر (البته) آنان را که در راه خدا کشته شدند مردگانند? بلکه ایشان زنده اند و در راه پروردگار خود روزی می خورند و کافی است تو را خداوند از جهت داوری? و کافی است محمد صلی الله علیه و آله تو را برای مخاصمت و جبرئیل برای یاری او و معاونت و زود باشد که بداند آن کسی که تو را دستیار شد و بر گردن مسلمانان سوار کرد و خلافت باطل برای تو مستقر گردانید چه نکوهیده بدلی برای ظالمین است و خواهید دانست که کدام یک از شما مکان او بدتر و یاور او ضعیف تر است و اگردواهی روزگار مرا باز داشت که با تو مخاطبه و تکلم کنم همانا من قدر تو را کم می دانم و سرزنش تو را عظیم و توبیخ تو را کثیر می شمارم? چه اینها در تو اثر نمی کند و سودی نمی بخشد، لکن چشمها گریان و سینه ها بریان است? چه امر عجیب و عظیم است. نجیبانی که لشگر خداوندند به دست طلقاء که لشگر شیطانند کشته گردند و خون ما از دستهای ایشان بریزد و دهان ایشان از گوشت ما بدوشد و بنوشد و آن جسدهای پاک و پاکیزه را گرگهای بیابانی به نوبت زیارت کنند و آن تنهای مبارک را مادران بچه کفتارها بر خاک بمالند. ای یزید! اگر امروز ما را غنیمت خود دانستی زود باشد که این غنیمت موجب غرامت تو گردد? در هنگامی که نیابی مگر آنچه را که پیش فرستادی و نیست خداوند بر بندگان ستم کننده و در حضرتِ او است شکایت ما و اعتماد ما. اکنون هر کید و مکری که توانی بکن و هر سعی که خواهی به عمل آور و در عداوت ما کوشش فرو مگذار? و با این همه به خدا سوگند که ذکر ما را نتوانی محو کرد و وحی ما را نتوانی دور کرد، و با زندانی فرجام ما را? و درک نخواهی کرد غایت و نهایت ما را? و عار کردار خود را از خویشتن نتوانی دور کرد و رأی تو کذب و علیل و ایام سلطنت تو قلیل و جمع تو پراکنده و روز تو گذرنده است در روزی که منادی حق ندا کند که لعنت خدا بر ستمکاران است. سپاس و ستایش خداوندی را که ختم کرد و در ابتدا بر ما سعادت را و در انتها رحمت و شهادت را و از خدا سوال می کنم که ثواب شهدای ما را تکمیل فرماید و هر روز بر اجرشان بیفزاید و در میان ما خلیفه ایشان باشد و احسانش را بر ما دائم دارد که اوست خداوند رحیم و پرودگار ودود، و کافی است در هر امری و نیکو وکیل است.»
(قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج1، 432-429)
موضوع مطلب : پیام های عاشورایی در خطبه حضرت زینب(س)
قدر مسلم قیام امام حسین(ع) آغاز یک مبارزه و تکوین آن است، ادامه مبارزه و هدایت آن در مسیر واقعى اش مرهون اسارت زینب(س) است. براى حفظ ماهیت یک قیام پشتوانه اى قوى و برانگیزنده لازم است و سفیر کربلا سعى کرد مبارزاتش را بر اصولى تغییرناپذیر که از مبانى قرآن و سنت نبوى سرچشمه مى گرفت، مبتنى سازد.
قیام عاشورا حرکتى اتفاقى و متعلق به یک زمان و مکان نبود، بلکه با مقدمه اى روشن، از زمان رسول خدا(ص) و بخصوص بعد از رحلت پیامبر(ص) و اعلام جانشینى حضرت على(ع)، و بعد از آن با اسارت حضرت زینب(س)، قیام مختار و بیان امامان دیگر درباره علل و انگیزه هاى انقلاب حسینى، ادامه پیدا کرد و همچنان تداوم داد. چنانکه جنگ دشمن در کربلا نیز، بوى کینه هاى قدیمى و آثار زخم جنگ هاى رسول خدا(ص) و حضرت على(ع) با قریش و دیگر کفار را مى داد.
حضرت زینب و جریان هاى سیاسى
حضرت زینب(س) با احاطه کامل بر جریان هاى سیاسى، فرهنگى و تبلیغى منجر به سلطه و استبداد امویان، عمدتاً مشغول آگاهى بخشى مردم و رسوا کردن این خاندان بود. او این رویارویى اسلام اصیل و اسلام دروغین را مواجهه اسلام و کفر مى دانست و در این منظر، حقایق تاریخى را آشکار و روشن مى کرد. از نگاه حضرت زینب(س) حوادث بزرگى مثل جنگ صفین، شهادت امام على، امام حسن و امام حسین(ع) و اسارت خاندان نبوى همگى جز محصول عقده گشایى و خوارى و حقارت خانواده ابوسفیان نیست؛ زیرا این خاندان، ضربه هاى مهلکى از آموزه هاى نظام اسلام خورده اند. آنان گرفتار انتقام کور تاریخى شده اند. به همین دلیل حضرت زینب(س) در شیوه تبلیغى خود، به ویژه در خطبه هایش مى کوشد ضمن بیان افتخار و عزت اسلام و خاندان نبوت، پرده از نفاق امویان بردارد و با استنادهاى تاریخى خود، خاندان اموى را رسوا و ادعاهاى پوچ و بى اساس آنها را در تاریخ برملا کند. حضرت زینب(س) تباهى، فساد و فسق آن خاندان را که به نوعى تداوم روحیه ها و هویت جاهلى است، آشکار مى کند.
ظرایف خطبه زینبیه(س)
نکته ظریف در دعوت و سیره تبلیغى حضرت زینب(س) و در خطبه ها و سخنان ایشان آن است که همواره آنها را به صورت سلسله وار ذکر مى کند. یعنى محتوا و مضمون سخنان خود را علاوه بر بیان شیوا و رسا، اولاً به آیات کتاب خدا، سپس احادیث جدش پیامبر(ص) و پدرش امام على(ع) و پس از آن به وقایع تاریخى مستند مى کند. در خطبه ها، خطاب به شاهان و سران دستگاه یزید به آیه قرآن استناد مى کند. حضرت زینب(س) به طور دقیق و ملهم از آیات قرآن کریم، به سنت هاى حتمى و قطعى خداوند در آفرینش اشاره مى کند و در باب نبرد حق و باطل به سنت الهى «پیروزى نهایى حق بر باطل» اشاره مى کند که چگونه على رغم همه دسایس و خدعه ها، حقیقت در نهایت پیروز و ماندگار خواهد شد.
حضرت زینب(س) خطبه اى را هم در شام و در مجلس یزید و در بین کارگزاران حکومتى او ایراد نمود. در این خطبه برخلاف خطبه کوفه که مخاطب آن به طور مستقیم مردم، بودند به یزید حمله مى کند و تصویرى از نبرد حق و باطل و رویارویى خاندان نبوت با خاندان اموى ارایه مى کند. حضرت زینب در این خطبه نهضت حسینى را به کمال رساند و اصول مبارزاتى و انقلابى قیام عاشورا را براى جهانیان تبیین نمود. خطبه اى که در واقع متمم نهضت امام حسین(ع) است.(1)
اشعار کفرآمیز یزید آغاز رسوایى
اسیران اهل بیت(ع) را وارد دمشق کردند و در محل مخصوص اسکان اسیران جاى دادند. یزید، مجلسى ترتیب داد، بزرگان شام را دعوت کرد و خود با نخوت تمام بر تخت نشست و در حالى که سر مقدس امام حسین(ع) در مقابلش بود، اسرا را به حضور طلبید.
یزید از سر کبر و غرور، دشمنى دیرینه خود به خاندان پیامبر(ص) و اسلام و قرآن را یکجا آشکار کرد و اشعارى را به زبان آورد که نشانه کفر و بى اعتقادى او به اسلام بود. «اى کاش بزرگان قبیله من که در جنگ بدر کشته شدند. مى بودند و مى دیدند که ... ما بزرگان بنى هاشم را کشتیم و آن را به حساب جنگ بدر گذاشتیم و این پیروزى را در برابر آن شکست به دست آوردیم. هاشم «پیامبر(ص)» با حکومت بازى کرد والا نه خبرى از آسمان داشت و نه وحى بر او نازل شده بود و من از نسل خندف (قبیله مادرى اش که بدنام بودند) نیستم اگر از فرزندان احمد انتقام نگیرم.»
آنگاه که یزید اشعار کفرآمیز خود را پایان داد، زینب کبرا(س) چون شیرى خشمگین از جا برخاست و در جواب بلندپروازى و گردن کشى یزید، آیه شریفه اى از قرآن را تلاوت کرد. گزینش این آیه حاکى از حضور ذهن، آرامش خاطر و تسلط کامل او بر قرآن است.
«کافران خیال نکنند آنچه ما براى آنها پیش مى آوریم و آنها را مهلت مى دهیم. به نفع آنان و به خیر و سعادت آنها است. نه، بلکه این مهلت براى این است که بر گناهان خود بیفزایند و براى آنها عذاب خوارکننده در پیش است.»
حضرت زینب(س) با بیان این آیه در واقع به ادامه مبارزه و استمرار قیام عاشورا اشاره کرد و طولانى شدن ستم و بقاى ظالمان را نوعى عذاب براى آنان دانست و با کنایه به او فهماند که سرانجام آنها دوزخ خواهد بود و باید منتظر عذاب الهى باشند.
منزلت حجاب سرفصل خطبه زینبیه(س)
عقیله بنى هاشم چنین شروع به آغاز کرد: «آیا این عدل است اى پسر آزاد شده که زنان و کنیزان خود را پشت پرده جاى دهى، ولى دختران پیامبر(ص) را در میان نامحرمان حاضر سازى؟ و آنها را در شهرها بگردانى و اهل بادیه و دور و نزدیک و پست و شریف، آنها را ببینند؟ در حالى که از مردان آنها کسى را باقى نگذارى و حمایت کننده اى ندارند.»
حضرت زینب(س) حجاب و عفتى کامل داشت و همچون مادرش فاطمه زهرا(س) به این امر مهم بسیار اهتمام مى ورزید. «علامه مامقانى» در این باره فرموده است: زینب(س) در حجاب و عفاف یگانه است، احدى از مردان در زمان پدرش و برادرانش، تا روز عاشورا او را ندیده بودند.
«یحیى مازنى» که یکى از علماى دوران خود بود، مى گوید: من در مدینه مدت مدیدى در همسایگى حضرت على(ع) بسر مى بردم، اما به خدا قسم ابداً زینب(س) را ندیدم و حتى صداى او را هم نشنیدم.
حضرت زینب(س)، نه تنها در حالتى عادى به حجاب و عفت اهتمام داشتند، بلکه در بحرانى ترین لحظات زندگى نیز این خصیصه تحت الشعاع مشکلات و مصایب قرار نگرفت و این مخدره، سعى و کوشش فراوان مى کرد تا از انظار و دیده هاى مردم پوشیده باشد.(2)
یزید از سلاله ناپاکان
حضرت زینب(س) یزید را «فرزند طلقا» خطاب نمود و آن اشاره به داستان فتح مکه است که پیامبر اسلام(ص) بزرگان مکه را که ابوسفیان، جد یزید هم از آنها بود، عفو کرد و بخشید و آنان را آزاد کرد و فرمود: «اذهبوا فانتم الطلقا»(3)
«چگونه انتظار مهربانى و شفقت باشد از کسى که با دهان خود مى خواست جگر پاکان را ببلعد و گوشت او از خون شهیدان اسلام روییده شده؟» زینب کبرا(س) با طرح و عنوان این مسئله مى خواهد این نتیجه را بگیرد که آل ابوسفیان در اصل با اسلام مخالف اند و هرگز با اسلام و پیامبر(ص) آشتى نکرده اند. فرزندان ابوسفیان این حدق و کینه را سینه به سینه، به یکدیگر منتقل کردند و یزید براین زخم مرهم گذاشت. این جنگ، در واقع جنگ کفر و ایمان و جنگ غرور جاهلیت با تمامى ارزش هاى اسلام قلمداد مى شود. و در ادامه به یزید یادآور مى شود که جایگاه اجداد تو در جهنم است. «به زودى به اجداد خود در جهنم ملحق خواهى شد و خواهى گفت که اى کاش نبودم و چنین جنایتى را مرتکب نمى شدم.»
تحقیر و بیان سرنوشت دردناک ظالمان
اى یزید، براى تو کافى است در قیامت به دادگاهى وارد شوى که قاضى آن خدا، باشد و خصم و طرف دعواى تو محمد(ص) و پشتیبان او جبرئیل. در روز قیامت، نه تنها تو به مکافات اعمال ضد انسانى خواهى رسید، بلکه آنهایى هم که تو را بر این مسند نشاندند و بر گرده مسلمین سوار کردند، سزاى همکارى هاى خود را دریافت خواهند نمود. آن روز است که بدانید، چه سرنوشت دردناکى دارید و یکى پس از دیگرى بدبخت و بیچاره تر و ناتوان تر و شکست خورده تر خواهید بود.
حضرت زینب(س)، یزید ملعون را در این معامله بازنده و شکست خورده معرفى مى نماید.
مرگ در راه مبارزه را نیستى ندانستن
حضرت زینب(س) در این فراز از خطبه به مسئله مرگ در راه خدا اشاره دارد و مرگ یک مجاهد و مبارزه را پایان زندگى نمى داند. فریاد سفیر کربلا در طول اسارتش همین است که بر همگان ثابت کند که در منطق حسین(ع) شکست راه ندارد و شهادت یک روى سکه است و پیروزى روى دیگر آن.
به عبارتى، مرگ در راه خدا و پیروزى، هر دو از نظر مبارز اسلامى، یکسان است. او خود را مأمور به تکلیف مى داند، خواه بر دشمن فائق آید و خواه شهادت او را در آغوش کشد. زینب کبرا(س) در پاسخ به یاوه گویى هاى یزید به آیه زیر تمسک مى جوید:
«گمان مکن آنهایى که در راه خدا کشته شده اند مرده اند، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزى مى خورند(4).»
زینب کبرا(س) در تئورى مبارزات مکتبى خود، روح شهادت طلبى را مرکز ثقل حرکت و قیام اسلامى قرار مى دهد و آن را رمز پیروزى و بقا و ثبات حکومت اسلامى در طول تاریخ مى داند.
قدرت دشمن را پوشالى دانستن
«اى زاده معاویه! اگر چه حوادث روزگار مرا در شرایطى قرار داد که با تو سخن بگویم، اما من، تو را کوچک مى شمارم و بسیار سرزنش مى کنم و توبیخ فراوانت مى کنم. آه چه شگفت انگیز است که مردان خدا به دست گروهى شیطان صفت کشته شوند.»
براساس تعبیر قرآن، کسانى که از راه مستقیم هدایت گریخته و خط باطل را مى روند، قدرتى ناپایدار و دروغین دارند. حضرت زینب با وقوف به آیات الهى و اعتقاد عمیق به قرآن و مکتب حیات بخش اسلام، قدرت یزید را کف روى آب مى داند و به همه نشان مى دهد که یزید آنقدر در چشم او کوچک است که لیاقت تحقیر و توبیخ او را ندارد.
ترس و وحشت از دل ناآرام و پریشان نشأت مى گیرد، وقتى دل آرام و مطمئن شد از کوه محکم تر و از طوفان خشمگین تر و در آن صورت، منزل خدا مى شود. حضرت على(ع) در این رابطه مى فرمایند: «به خدا سوگند اگر من تنها با ایشان (دشمنان) روبه رو شوم و آنها همه روى زمین را پر کرده باشند، باکى به خود راه نمى دهم و از آنها نمى هراسم ...» و زینب(س) در مکتب پدر، چنین آزادگى را یاد گرفته است.
زینب کبرا(س) یزید را از گروه شیطان و بانى این فاجعه را مردان شیطان صفت مى داند. زینب(س) از اینکه یزید و عمالش را حزب الشیطان، مى خواند، درصدد است او را خلع سلاح کند و با ترسیم خط حزب اللّه در مقابل حزب الشیطان یزید را دشمن قرآن و خط راستین پیامبر(ص) معرفى کند.(5)
«این دست هاى شما به خون هاى ما آغشته است و دهان هاى شما از خوردن گوشت خاندان پیامبر(ص) باز است ...»
در این بخش، اشاره ظریف حضرت، به تمام ظلم ها و حق کشى هاى بنى امیه و ابوسفیان تا زمان شهادت امام حسین(ع)، است.
همچنین زینب(س) مى خواهد ثابت کند که اگر باطل به ظاهر قدرتى دارد، بدان جهت است که نقاب حق را به چهره گرفته است و به ظاهر خود را حامى قرآن و جانشین پیامبر(ص) مى داند.
جاودانگى آثار مبارزه
زینب کبرا(س) با اطمینان کامل به آینده درخشان قیام برادرش حسین(ع) و وقوف به آثار جاویدان و فراگیر آن در تاریخ بشر، خطاب به یزید مى فرماید: «اى یزید! هرچه مى توانى در راه دشمنى ما مکر و حیله و نقشه طرح کن و کوشش به خرج بده، به خدا نمى توانى نام ما را از خاطره ها و صفحه تاریخ، محو نمایى و فروغ وحى ما را خاموش سازى و از این راه به آرزوى نهایى خود برسى و این ننگ و عار همیشگى را از دامن خود پاک نمایى(6)...»
زینب کبرا(س) بر این مطلب تأکید دارد که محققاً کسانى که در راه خدا مبارزه مى کنند و منافع شخصى خود را فداى آرمان هاى مقدس الهى مى کنند، آثار جاویدان حرکت و جهادشان به نحو گسترده اى در تاریخ مى درخشد و هیچ گاه اثر عمل ایثارگرانه آنها محو نمى شود. خداى متعال نیز در قرآن مى فرماید: کسانى که در راه خدا مجاهده مى کنند هرگز اعمال شان گم نمى شود.
بیان هدف دار بودن قیام عاشورا
در خاتمه خطبه، عقیله بنى هاشم فرمود: «حمد مى کنم خداى را که آغاز کار ما را سعادت و مغفرت قرار داد و پایان آن را شهادت و رحمت ...»
تفسیر این کلام گهربار این است که هدف از خلقت بشر به معرفت حق رسیدن و در جوار رحمت او، آرامیدن است، وقتى بنده اى به خدا پیوست و در هیچ شرایطى خود را از او جدا ندید، آنگاه تلخى و شیرینى و مرگ و حیات و بلا و رنج در نظرش یکسان است. مولاى متقیان على(ع) در صفات متقین فرمودند: در بلا و سختى همان اند که در آسایش و خوشى هستند. شهادت نزد مردان خدا با رستگارى و پیروزى برابر است و آن را رحمت و نعمتى از جانب پروردگارشان مى دانند.
«شیخ مفید جعفرى نقدى»، در کتاب زینب کبرا(س) مى گوید:
«شجاعت ادبى زینب(س) و فصاحت و بلاغت او در میان هزاران نفوس همه را به حیرت انداخته است و جسارت او درمجلس بزرگى که یزید تشکیل داده بود، نسبت به یزید و بیان حقایق ماجرا امرى مهم و قابل توجه بود، چون یزید، خود را خلیفه مسلمین جهان مى دانست.»(7)
رسالت حضرت زینب(س) در واقع گفتگوى امام حسین(ع) با نسل ها و تاریخ آینده است. زیرا حضرت زینب(س) با سیره تبلیغى خود توانست صداى امام حسین(ع) و فریاد «هل من ناصر ینصرنى» را به مردم دنیا باز گوید. و اگر زینب(س) پیام
کربلا را به تاریخ باز نگوید، کربلا در تاریخ مى ماند و کسانى که به این پیام نیازمندند از آن محروم مى مانند. این است که پیامبرى زینب(س) دشوار و سنگین است، رسالت زینب(س) پیامى است به همه انسان ها، به همه کسانى که بر شهادت امام حسین(ع) مى گریند و به همه کسانى که بر آستان سالار آزادگان حسین(ع) سر خضوع و ایمان فرود مى آورند(8).
پى نوشتها:
1- سایت پاسخگو
2. حسن الهى (بوته کار)، زینب کبرا عقیله بنى هاشم، تهران، مؤسسه فرهنگى آفرینه چاپ اول، 1375، ص 99 - 100.
3. اسماعیل منصورى لاریجانى، زینب کبرا، فریادى بر اعصار، تهران، مرکز نشر فرهنگى آیه، چ اول، 1378، ص 154.
4.آل عمران، آیه126.
5. زینب کبرا، فریادى بر عصار، ص164.
6. همان، ص127.
7. حسین دریاب نجفى، زینب کبرا، اسوه صبر و شجاعت و استقامت، قم انتشارات حضرت عباس(ع)، چ اول، 1381، ص243.
8- سایت پاسخگو موضوع مطلب : |
|||||||||