فرهنگی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ صفحات وبلاگ پیوندها لوگو آمار وبلاگ
هشت سال دفاع مقدس نسبت ما با هشت سال دفاع مقدس چیست ؟چرا به این جنگ اصطلاح ترکیبی «دفاع مقدس» را اطلاق کرده ایم؟ این دفاع مقدس در دیروز و امروز و فردای ما چه نقشی داشته و دارد؟ ما چه کسانی هستیم ؟ در چه دنیایی زندگی می کنیم ؟ در چه دوره و زمانه ای به سر می بریم ؟ صد سال دیگر ما و مردم جهان درباره ی این جنگ چه فکری می کنیم و می کنند ؟ منبع: ماهنامه ی امتداد شماره ی23 منبع :www.rasekhon .com موضوع مطلب : برانکارد دربستی اکبر صحرایی گرمای ظهر، دو امدادگر با برانکارد، تلوتلو میخوردند و هیکل گُندة مراد را عین اسباب گرانقیمتِ خانه، هِن و هِن، میآوردند: "آقایی که خودم باشم، باید برسم به دادِ این بیچارهها!"از سنگر روباز توی دل خاکریز که پایین میآیم، لت و لو میروم و انگار کدو، قِل میخورم پایین و صدای جرّ خوردن خِشتکم را میشنوم: "موقعیت هر لحظه تغییر میکنه!"گَرد و خاک لباسم را میتکانم و عین پنگوئن، کوتاه کوتاه، قدم برمیدارم و جلو برانکارد را میبندم. ـ قربون، ایست! زُل میزنم به امدادگر جوان مو سیاهی که از چپ فرق باز کرده و کجکی روی پیشانیاش ریخته. میگویم: «بذارینش زمین!» امدادگر نوجوان عقب برانکارد، با کلّة تراشیده، پلک خاکگرفته اش را باز و بسته میکند. «برادر، نرسونیمش. شهید میشه!» انگار قورباغه، باد توی غبغبه میاندازم. «آقایی که شما باشین.» اشاره میکنم به مراد که کلاه حصیری روی صورت گذاشته و دراز به دراز روی برانکارد خوابیده: «این کِنه، ده بار شهید شده!» امدادگر مو سیاه، با حرارت 10بار را میکشد: «دَده بار...مگه میشه برادر!» عرق طاق کلّه ام را میگیرم و مراد را نشان میدهم. ـ این پیله، هر بار میخواد بره عقب، زخمی میشه. سوت پرّههای دماغ مراد، انگار سوت قطار، جیغ میکشد. کلّه آویزان به مراد نگاه میاندازم که عین گلولة توپ، روی تخت افتاده. گمانم تمام اجزای صورتش از زیر کلاه کابویی به ریشم می خندد. دو پا را به هم نزدیک میکنم و با احتیاط یله میشوم روی برانکارد. ـ دربستی گرفتی قربون؟ جوان مو سیاه، میگوید: «برادر، خونریزی داره..!» لبخند نرمی میزنم و کله تکان میدهم. «خاطرجمع باش، کَلکِ آبی زده. لابد گفته ترکش هم خورده تو باسنم؟!» امدادگر مو سیاه، مبهوت و پُر شتاب، میگوید: «از کجا فهمیدی برادر؟!» ـ روش کارشه. میگَنش کَلکِ کَپل، قربون! وقتی لرزش کلاه حصیری را میبینم، با تحکم میگویم: «خلاف عرض نکردم! بذارین زمین و برین پی کارتون!» دو امدادگر، دل به شک، برانکارد را زمین میگذارند. پشت گوش میخارانم: «بیاین جلو خودتون ببینین!» زانو میزنم و مثل بختک، چمپاتمه میزنم روی برانکارد و کلاه حصیری روی صورتش را پَس میزنم. «نوشابه دم کنم یا خربزه سیخ بکشم قربون؟» مراد با صورت عرق نشسته، نیشخند میزند: «اجازه، هلاک شدم از گرما. بگو جای سِرُم، یه نوشابة تگری بزنن تو رگم دارعلی جون!» دو امدادگر خسته و مُرده را نشانش میدهم. ـ خیلی کیفِت کوکه؟ ببین حال و روز بیچارهها رو! رو میکنم به دو جوان امدادگر. ـ بیاین جلو و باسن سالم و کلک مرغابی اونو ببین. فاتحانه برمیگردم و به صورت گرد و گلولة مراد خیره میشوم. با شیطنت میگوید: «اجازه، نخ و سوزن بدم خدمتت؟» پا را به هم میچسبانم. شانة پَت و پهن مراد را میگیرم و با زور که میچرخانم، خون باسنش، کف برانکارد راه میافتد. انگار آب جوش ریخته اند روی کلّهام، سی و سه بند تنم می لرزد. تویوتای خرگوشی حاج صلواتی هم تلق و تلق از راه میرسد و ترمز میکند. حاج صلواتی، بلندگوی دستی را از ماشین بیرون میدهد و عین نقالیخوانهای قدیمی قهوهخانه، انگشت اشارهاش را به سمت آسمان میگیرد و میخواند: " بالأخره از آن بالا آمد یک خمپاره همه دَر رفـتند، جز مــراد بـیچاره!" منبع : 1359akbar.blogfa.com موضوع مطلب : کشورهای عضو جنبش غیر متعهدها در سال 2005 (میلادی) جنبش کشورهای غیر متعهد ، جنبش عدم انسلاک یا جنبش عدم تعهد(به انگلیسی: Non-Aligned Movement) (به فرانسوی: Le Mouvement Non-Aligné) در سال 1961 میلادی برابر با 1340 خورشیدی در اوج جنگ سرد و فضای دوقطبی بین غرب و شرق با هدف وحدت میان کشورهایی که نه در اردوگاه کمونیسم و نه در اردوگاه سرمایهداری (امپریالیسم)، قرار داشتند، تشکیل شد. نام جنبش ابتدا "Non-Commitment" بود اما سریعا به نام جدید تغییر یافت. اما با اتمام دوران جنگ سرد، هم اکنون اعضای این جنبش را اکثراً کشورهای در حال توسعه تشکیل میدهند. نخستین تلاش برای ایجاد همگرایی میان کشورهایی که بعدها به غیرمتعدها معروف شدند، در سال 1955 در کنفرانس باندونگ در شهر باندونگ اندونزی انجام شد.جواهر لعل نهرو، جمال عبدالناصر و سوکارنو رؤسای وقت حکومت کشورهای هند، مصر و اندونزی در این اجلاس اندیشه تشکیل چنین سازمانی را مطرح کردند. چون این اتفاق کمی بعد از استقلال هند رخ میداد تحت تأثیر جهان بینی ماهاتما گاندی نیز قرار داشت. در 1961 اولین اجلاس سران عدم تعهد با حضور مارشال یوسیپ بروز تیتو رهبر یوگسلاوی، قوام نکرومه رهبر غنا، جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر، جواهر لعل نهرو نخست وزیر هندو احمد سوکارنو رهبر استقلال اندونزی در کنفرانسی که در شهر بلگراد در کشور یوگسلاوی برگزار شد، این سازمان موجودیت خود را اعلام کرد. با پایان جنگ سرد و فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم کشورهای عضو جنبش عدم تعهد دچار نوعی بی هویتی شده و دلیل وجود این جنبش که ایجاد موازنه منفی بین دو ابر قدرت دوران جنگ سرد بود از بین رفتهاست. عدهای را فرض بر این است که جنبش عدم تعهد وارث موازین ضد آمریکایی یا همان ضد امپریالیستی است.[1] این در حالیست که بسیاری از تحلیلگران سیاسی فلسفه وجودی چنین سازمانی را وابسته به جهان دوقطبی میدانند و دلیلی برای ادامه حضور جنبش در صحنه بین المللی با معیارها و مختصات دوران جنگ سرد نمیبینند. 118 کشور جهان از جمله ایران که تقریباً بیش از دو سوم اعضای سازمان ملل متحد را تشکیل میدهند، عضو جنبش عدم تعهد میباشند. هماکنون کشور مصر ریاست دورهای این جنبش را بر عهده دارد. گفتنی است که سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد هر 3 سال یکبار در اجلاسی با همین نام گرد هم میآیند. هم اکنون یعنی در شهریور ماه 1391خورشیدی این اجلاس در تهران باریاست کشور ایران برگزار خواهد شد. ایران و جنبش عدم تعهدایران که به دلیل عضویت در پیمان نظامی مرکزی سنتو از عضویت در این جنبش محروم مانده بود در سال 1979 پس از پبروزی انقلاب به جنبش عدم تعهد پیوست. در سالهای اولیه حیات جنبش ایرانیان نام آن را به "جنبش ناوابستگان" ترجمه کردند. اما به دلیل عدم اقبال عمومی نام "غیرمتعهدان" مصطلح گردید. ایران بعد از پیوستن به جنبش در اجلاس سران 1979 در هاوانا و از آن به بعد در همه نشستهای مختلف این جنبش حضور داشتهاست. لغو برگزاری هفتمین اجلاس سران در بغداد به دلیل تجاوز نظامی عراق به ایران و انتقال این اجلاس به دهلی نو از مهمترین رویدادهای جنبش به حساب میآید. قرار است در سال 1391(2012) اجلاس سران جنبش عدم تعهد در ایران برگزار گردد.
ارکان جنبش عدم تعهدبالاترین رکن جنبش اجلاس سران است که هر سه سال در یکی از کشورهای عضو تشکیل میگردد. علاوه بر آن میتوان از اجلاس سالانه وزیران، اجلاس سالانه کارشناسان، اجلاس سالانه دفتر هماهنگی و نشستهای تخصصی و دوره ای این جنبش نام برد. نشستهای دوره ای جنبش در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد و نشستهای آژانسها و سازمانهای تخصصی این سازمان نیز حائز اهمیت است. منبع : WWW.fa.wikipadia.org موضوع مطلب : به روز 12 فروردین 1334 ه.ش در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین بدنیا آمد. او در رحl مادر بود که پدر و مادرش عازم کربلای معلّی و زیارت قبرسالارشهیدان و دیگر شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس شمیم روحبخش کربلا، عطر عاشورایی را به این امانت الهی دمید. منبع : www.tebyan.com موضوع مطلب :
پیش به سوی انسانیت:
یکی از افاتی که ما انسان ها را فرا گرفته افت زبان است و استفاده نادرست ازاین بزرگترین نعمت الهی میباشد.چقدر زیباست که ما نعمت های زیبای الهی را نسبت به خویش بشناسیم و از ان به بهترین نحو استفاده کنیم که در این صورت بهترین اینده را برای خود در دنیا و اخرت رقم زده ایم.
ای انسان های فرخنده!!
یکی از این نعمت ها ،نعمت زبان است و چه مهربان خدایی است،ان خدایی که این نعمت را به ما ارزانی داشته است و چه شاکر بنده ایی است ان بنده ایی که ان را در راه خدا به کار گیرد.همانگونه که بهترین معلم بشریت حضرت رسول اله(صلی الله علیه و اله) میفرمایند:
"ای اباذر!انچه به تو مربوط نیست رهایش کن و درباره انچه سودی ندارد سخن مگو و زبانت را نگه دار همانگونه که پولت را نگه میداری"
حضرت زین العابدین (علیه سلام)می فرماید:
"زبان ادمی ،هر صبح به تمام جوارحاو سر میکشد و میپرسد ،چگونه شب را به صبخ رساندید؟ان ها پاسخ میدهند اگر تو مارا رها کنی ، به خوبی! انگاه او را سو گند داده ،میگویند در مورد ما از خدا بترس که ما فقط به سبب تو عقاب می شویم یا پاداش میگیریم"کلینی.کافی.ج2
امیر المومنین علی علیه السلام زبان را کلید هر خیر و شری را معرفی می فرمایند. یا د اور می شود که انسان با ایمان به خفاطت و صیانت خویش از الودگی گناهان این عضو موظف است.از این رو باید به شناسایی احات زبان بپردازد. البته درون مایه سخن باید نیکو ومفید باشد که همانا هر چیز بی حاصل، لغو و بی بهاست. پس چه چیز بالاتر از این سخن ، پر سود و گره گشا باشد و چنین کلامی جز از قلبسلیم برنخیزد، پس نیاز انسان به دل خردمند بیش از نیاز او به زبان گویاست تا بتواند زبان خود را در مهلکه نگه داشته و کلامش را به حساب عملش بگذارد و صد البته که سخن راستو درست همچون دارد و سخن باطل و ناحق درد و بیماری است. سخن ، هویت و شخصیت هر انسانی را مینمایاند.حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
"ادمی در زیر زبان خویش در امان است ،پس سخن خویش را بسنج وبر خرد و معرفت عرضه دار. اگر برای خدا و در راه او بود به زبان آر وگرنه سکوت بهتر از ان است"
ادمی مخی است در زیر زبان این زبان پرده است بر درگاه جان
چون که بادی پرده را در هم کشید سر صحن خانه شد بر ما پدید
کاندر ان خانه گهر یا گندم است گنج زر یا جمله مار کژدم است
یا در او گنج است و ماری برکران زانک نبود گنج زر بی پاسبان
بی تامل او سخن گفتی چنان کز پس پانصد تامل دیگران
بیایید از عاشق ترین عاشق ها ،خدای مهربان بخواهیم تا ما را عمل به ایه ی"و قولو للناس حسناً" یاری بفرماید. خدای زیبایی ها یارتان باشد التماس دعای فرج امام زمان (عج) موضوع مطلب : |
||